وقتي نگاه مي کردم
از گل به خار رسيدم . . .
با خود گفتم:
پروردگارا!
_ چه فلسفه اي است در اين همسايگي،
و چه حکمتي است در اين بيگانگي؟!
چشم از پنجره بر وسعت شب دوخته ام
و به چشمان تو مي انديشم
پيش از آني که سحر
رنگ چشمان تو را پاک کند!
سلام دوست عزيز ورود شما را خوش آمد ميگويم
اميدوارم با درج مطالب آموزنده و پرحتوا دوستانتان را در رسيدن به تعالي ياري فرماييد
التماس دعا
به من هم سر بزن